جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گلی
(گُ) (اِ.) دارای رنگ قرمز روشن.
گ
معین
گلگچه
(گُ گَ چِ یا چَ) (اِ.) = کلگجه: رسوم و آدابی باشد که از اول تولد اطفال...
گ
معین
گلگونه
(~. نِ) (اِمر.)۱- گلگون.۲- سرخابی که زنان به گونههای خود مالند.۳- شرا...
گ
معین
گلگون
(~.) (ص مر.) سرخ رنگ، به رنگ گل سرخ.
گ
معین
گلگشت
(~. گَ) (اِمر.)۱- گردش در گلزار.۲- جای تفریح و گردش در گلزار.
گ
معین
گلکار
(گُ) (ص شغ.) آن که گل در باغها و باغچهها میکارد.
گ
معین
گلچین
(~.) (اِ.)۱- کسی که گل میچیند.۲- آن چه از میان یک مجموعه انتخاب شدها...
گ
معین
گلپر
(گُ پَ) (اِمر.) گیاهی دو ساله از تیرة چتریان. این گیاه ساقههای ضخیم و...
گ
معین
گلوگیر
(گَ) (ص.) خفه کننده.
گ
معین
گلوگاه
(گَ) (اِمر.)۱- حنجره.۲- گذرگاهی که بتوان از آن وارد جایی شد.
«
‹
3180
3181
3182
3183
3184
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها