جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گیتی نورد
(نَ وَ) (اِفا.) جهانگرد.
معین
ی
یاور
(~.) (اِ.) درجة نظامی که سابقاً در ارتش معمول بود و به جای آن سرگرد بر...
معین
ی
یاهو
(اِ.) نوعی کبوتر که آوازش مانند تلفظ «یاهو» است.
معین
ی
یانکی
(اِ.) نامی تحقیرآمیز برای آمریکاییان خاصه نظامیان آمریکا.
معین
ی
یانه
(ن) (اِ.)۱- هاون.۲- بزرک و تخم کتان.
معین
ی
یانع
(ن) (اِفا. ص.) رسیده.
معین
ی
یان
(اِ.)۱- سخنان بی معنی که بی اراده گفته شود.۲- هذیان.
معین
ی
یامفت
(مُ) (اِمر.) (عا.) مفت، رایگان.
معین
ی
یامخانه
(ن) (اِ.) پست خانه، چاپارخانه.
معین
ی
یامان
(اِ.) (عا.) نوعی باد است که اگر بیاید یا کسی بدان مبتلا گردد مایة مرگ...
«
‹
3215
3216
3217
3218
3219
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها