جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آرایش خورشید
(یِ ش ِ خُ) (اِمر.) هفدهمین لحن از الحان باربدی.
الف
معین
آرایش
(ی ِ)(اِمص.)۱- زیب و زینت.۲- آماده شدن و صف کشیدن سپاه.۳- تصنع، ظاهر -...
الف
معین
آرامیدن
(دَ) (مص ل.)۱ - خفتن، استراحت کردن.۲- قرار یافتن، آرام شدن.۳- صبر کردن...
الف
معین
آراییدن
(دَ) (مص م.) آراستن.
الف
معین
آرایش جهان
(یِ ش ِ جَ) (اِمر.) لحن هفدهم ازالحان باربد. لحن خورشید هم گفتهاند.
الف
معین
آرامگاه
(اِمر.)۱- جای آرمیدن.۲- مجازاً به معنی گور، قبر.
الف
معین
آرامش جان
(~ِ)(اِمر.) لحن بیست و سوم از الحان باربدی ؛ آرامش جهان، رامش جهان.
الف
معین
آرتروز
(تْ رُ) (اِ.) هر گونه بیماری دردناک مفصلی به ویژه نوع التهابی آن که ب...
الف
معین
آرایشگر
(یِ گَ) (ص فا.) آن که آرایش کند، سلمانی.
الف
معین
آرامی
(ص نسب.) قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (اِرَم) پسر سام ب...
«
‹
34
35
36
37
38
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها