جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آرتیشو
(شُ) (اِ.) گیاهی است بوتهای که قسمت درونی میوة آن مصرف خوراکی دارد، ...
الف
معین
آرایشگر
(یِ گَ) (ص فا.) آن که آرایش کند، سلمانی.
الف
معین
آرامگاه
(اِمر.)۱- جای آرمیدن.۲- مجازاً به معنی گور، قبر.
الف
معین
آراییدن
(دَ) (مص م.) آراستن.
الف
معین
آردن
(دَ) (اِ.)۱- آبکش.۲- کفگیر.
الف
معین
آرامی
(ص نسب.) قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (اِرَم) پسر سام ب...
الف
معین
آرامیدن
(دَ) (مص ل.)۱ - خفتن، استراحت کردن.۲- قرار یافتن، آرام شدن.۳- صبر کردن...
الف
معین
آردبیز
(اِمر.) غربال، غربیل.
الف
معین
آردینه
(نِ) (ص نسب.)۱- منسوب به آرد، آنچه از آرد سازند.۲- آشی که از آرد پزند،...
الف
معین
آرتروز
(تْ رُ) (اِ.) هر گونه بیماری دردناک مفصلی به ویژه نوع التهابی آن که ب...
«
‹
35
36
37
38
39
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها