جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آزمودگی
(دَ یا دِ) (حامص.) آزموده بودن، باتجربه بودن.
الف
معین
آزوغ
(اِ.) نک آزغ.
الف
معین
آزمند
(مَ) (ص مر.) حریص، طمع کار.
الف
معین
آزغ
(زُ) (اِ.) آنچه از شاخههای درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند...
الف
معین
آسان گذار
(گُ) (ص فا.) سهل انگار، بی خیال.
الف
معین
آسایش
(یِ) (اِمص.) آسودگی، راحتی.
الف
معین
آس کردن
(کَ دَ) (مص م) خُرد کردن، آسیا کردن، ساییدن.
الف
معین
آسان کاری
(حامص.) سهل گرفتن، مساهله.
الف
معین
آسانسور
(سُ) (اِ.) اتاقک متحرکی که به وسیلة آن از طبقهای به طبقات بالا روند ...
الف
معین
آسان
(ص. ق.) امری که سخت و دشوار نباشد، سهل. مق دشوار، سخت.
«
‹
44
45
46
47
48
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها