جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گزینه
(گُ نِ) (اِ.)۱- مجموعهای از نوشتههای انتخاب شده.۲- هر یک از پاسخهای...
گ
معین
گزمه
(گَ مِ) (اِ.) شبگرد، پاسبان.
گ
معین
گزاف
(گُ یا گِ)۱- (ص.) بیهوده، عبث.۲- بسیار، بی اندازه.
گ
معین
گریغ
(گُ) (اِ.) گریز، فرار.
گ
معین
گریان
(گِ) (ص فا.) در حال گریستن، کسی که گریه میکند.
گ
معین
گزینش
(گُ نِ)(اِمص.)برگزیدن، انتخاب کردن.
گ
معین
گزمر
(گَ مَ) (اِمر.) حساب مساحت ساختمانها و عمارات.
گ
معین
گزاره کردن
(~. کَ دَ) (اِمص.) گذشتن، عبور کردن.
گ
معین
گریسه
(گِ سَ یا سَ) (اِ.)۱- مکر، فریب.۲- چاپلوسی.
گ
معین
گری
(~.) (اِ.)۱- پیمانه، کیل.۲- جریب.
«
‹
3160
3161
3162
3163
3164
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها