جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گستاخی
(~.) (حامص.) دلیری، بی پروایی.
گ
معین
گزیده کردن
(~. کَ دَ)(مص م.) دست چین کردن، انتخاب کردن.
گ
معین
گزر
(گَ زَ) (اِ.) زردک، هویج.
گ
معین
گزاردن
(گُ رْ دَ) (مص م.)۱- ادا کردن، انجام دادن.۲- بیان کردن.
گ
معین
گریز زدن
(~. زَ دَ)(مص ل.)۱ - هنگام نوشتن یا سخن گفتن از مطلبی به مطلب دیگر پرد...
گ
معین
گرگ و میش
(گُ گُ) (ص مر.) (عا.) هوای تاریک و روشن.
گ
معین
گستاخ شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.) بی باک شدن، دلیر شدن.
گ
معین
گزیده
(گَ دِ) (ص مف.) نیش خورده.
گ
معین
گزاییدن
(گَ دَ) (مص م.) گزیدن.
گ
معین
گزار
(~.) (اِ.) نیشتر حجام.
«
‹
3161
3162
3163
3164
3165
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها