بایگانی‌های معین - صفحه ۳۱۷۶ از ۳۲۴۶

گ معین

(~.) (حامص.) هنر ترکیب و تنظیم گل و متفرعات آن از قبیل برگ و شاخه در گ...

گ معین

(گُ دَ) (مص ل.) آمیختن نر و ماده.

گ معین

(گُ لُ) (اِ.) یاخته‌های بسیار کوچک و کروی شکل که در خون پیدا می‌شود ...

گ معین

(گُ) (اِ.) ظرفی مانند تُنگ کوچک دسته دار باگردن باریک و بلند و معمولاً...

گ معین

(گُ) (اِمر.) نوعی میخ که سرش پهن است.

گ معین

(گُ) (اِمر.)۱- آرایش و چگونگی قرار گرفتن گل‌ها بر روی ساقة گیاهان.۲- ...

گ معین

(گُ) (حامص.) جفت گیری حیوان نر با ماده.

گ معین

(~. بُ) (اِمر.)۱- درخت و بوتة گل.۲- بیخ بوتة گل.

گ معین

(گُ بَ) (اِ.) گل‌های برجسته که با رشته‌های طلا یا نقره روی پارچه می‌دو...

گ معین

(گُ. مُ ژِ) (اِمر.) دانه یا جوشی که در پلک چشم به وجود آید.

سایدبار