جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گلف
(گُ) (اِ.) نوعی بازی شبیه به چوگان که در آن با چوبی سرکج به توپ ضربه ...
گ
معین
گنج قارون
(گَ جِ) (اِمر.) نام گنجی بزرگ منسوب به قارون معاصر حضرت موسی (ع).
گ
معین
گنبدی
(~.) (ص نسب.)۱- به شکل گنبد.۲- خیمة کوچک.۳- جست و خیز کردن.
گ
معین
گنج فریدون
(~ِ فَ رِ) (اِمر.)۱- نام گنجی است منسوب به فریدون.۲- نام نوایی در موسی...
گ
معین
گنبد
(گُ بَ) (اِ.) قُبِّه و برآمدگی که بر بالای معابد و مساجد میسازند.
گ
معین
گنج عروس
(گَ. عَ) (اِمر.) نام گنج اول از گنجهای خسرو پرویز.
گ
معین
گناهکار
(~.) (ص.) خطاکار، مجرم.
گ
معین
گنج شایگان
(~ِ یْ) (اِمر.)۱- گنج بادآورد.۲- گنج بسیار.
گ
معین
گناه شستن
(~. شُ تَ) (مص م.)۱ - پاک کردن گناه.۲- کنایه از: بدگویی و غیبت از کس...
گ
معین
گنج شادورد
(~ِ وَ) (اِمر.) نک گنج شادآورد.
«
‹
3184
3185
3186
3187
3188
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها