جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گنج شایگان
(~ِ یْ) (اِمر.)۱- گنج بادآورد.۲- گنج بسیار.
گ
معین
گناه شستن
(~. شُ تَ) (مص م.)۱ - پاک کردن گناه.۲- کنایه از: بدگویی و غیبت از کس...
گ
معین
گنج شادورد
(~ِ وَ) (اِمر.) نک گنج شادآورد.
گ
معین
گناه
(گُ) (اِ.) بزه، کار بد.
گ
معین
گنج شادآورد
(~ِ وَ) (اِمر.) نام گنج هفتم از گنجهای خسروپرویز. گنج شادآور، گنج شاد...
گ
معین
گمیزیدن
(گُ دَ) (مص ل.) شاش کردن.
گ
معین
گنج شادآور
(~ِ وَ) نک گنج شادآورد.
گ
معین
گمیز
(گُ یا گَ) (اِ.) ادرار، شاش.
گ
معین
گندم گون
(~.) (ص مر.) سبزه، کسی که رنگ پوستش سبزه باشد.
گ
معین
گنجشک
(گُ جِ) (اِ.) پرندهای است کوچک از راسته سبک بالان که خانوادة خاصی را ...
«
‹
3187
3188
3189
3190
3191
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها