جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گویندگی
(یَ دِ) (حامص.)۱- سخن گویی، نطق.۲- خوانندگی (آواز)، قوالی.
گ
معین
گوهرین
(~.) (ص نسب.) منسوب به گوهر.۱- دارای گوهر.۲- مزین به جواهر.
گ
معین
گوشه گیر
(~.) (اِفا.) خلوت نشین، زاهد.
گ
معین
گوشت
(اِ.) بخشهای نرم بدن جانوران به ویژه مهره داران که معمولاً زیر پوست ق...
گ
معین
گوش
(اِ.)۱- عضو شنوایی.۲- گوشه، زاویه. ؛ ~از چیزی گرفتن آن چیز را ترک کرد...
گ
معین
گیاغ
(اِ.) گیاه، نبات.
گ
معین
گوینده
(یَ دِ) (اِفا.)۱- سخنگو.۲- آن که شغلش در رادیو و تلویزیون گویندگی است....
گ
معین
گوهری
(~.) (ص نسب.)۱- گوهرفروش، زرگر.۲- ذاتی، سرشتی.۳- اصیل، پاک نژاد.
گ
معین
گوشه گرفتن
(~. گِ رِ تَ) (مص م.) گوشه - نشینی کردن.
گ
معین
گوشانه
(نِ) (اِ.) گوشه، کمینگاه.
«
‹
3201
3202
3203
3204
3205
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها