جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گوشدار
(ص فا.) = گوش دارنده:۱- دارای گوش، دارندة گوش، دارای آلت شنوایی.۲- شنو...
گ
معین
گوش نهادن
(نِ دَ) (مص م.) سخن شنیدن، متوجه شدن.
گ
معین
گوریل
(اِ.) نوعی از میمون شبیه به انسان که بلندی اش تا دو متر هم میرسد، دُ...
گ
معین
گچ
(گَ) (اِ.)۱- نوعی از خاک که پس از استخراج از معدن به کوره میبرند و حر...
گ
معین
گوگال
(اِ.) جعل، سرگین غلطان.
گ
معین
گوناب
(اِمر.) سرخی ای که زنان برای زیبایی به چهرة خود مالند، گلگونه، سرخاب، ...
گ
معین
گوشخار
(اِ.) گوشواره.
گ
معین
گوش ماهی
(اِمر.) صدف، غلاف صدف.
گ
معین
گوریش
(گَ یا گُ) (ص مر.) = گاوریش: احمق، ابله.
گ
معین
گپی
(گُ) (اِ.) بوزینه، میمون.
«
‹
3203
3204
3205
3206
3207
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها