جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آزادگی
(دَ یا دِ) (حامص.)۱- حریت، جوانمردی.۲- نجابت، اصالت.۳- آسایش، آسودگی....
الف
معین
آروبند
(بَ)(ص مر.)آن که استخوان شکسته و از جای برآمده را به هم پیوند زند، شکس...
الف
معین
آزادگان
(دِ) (اِ.) ایرانیان.
الف
معین
آزادوار
(ص مر.)۱- با خوی آزادان.۲- نوایی است در موسیقی قدیم.
الف
معین
آزاده
(دِ) (ص.)۱- اصیل، نجیب.۲- ر ه ا. ۳- فروتن.۴- فارغ.۵- سَبُک.۶- وارس...
الف
معین
آزادمرد
(مَ)(ص مر.)۱ - جوانمرد.۲- اصیل، نجیب.۳- ایرانی.
الف
معین
آزماینده
(یَ دِ) (ص فا.) آزمایش کننده، آزمایشگر، مجرب.
الف
معین
آزمایشگاه
(~.) (اِمر.)۱- محلی مجهز به وسایل لازم برای انجام تجارب علمی به وسیلة ...
الف
معین
آزمایش
(یِ) (اِ.)۱- امتحان، تجربه، سنجش.۲- ورزش، ریاضت، مشق.
الف
معین
آزما
(ی) (ص فا.) در ترکیبات به معنی آزماینده آید: جنگ آزما، بخت آزما، رزم آ...
«
‹
41
42
43
44
45
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها