جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آدم حسابی
(~. حِ) (ص.)۱- فهمیده، قابل اعتماد.۲- دارای اصالت.
الف
معین
آخوند
(ص. اِ.)۱- ملا، معلم مکتب خانه.۲- پیشوای مذهبی.
الف
معین
آدم برفی
(~. بَ) (اِ.)۱- مترسک شبیه انسان که از برف ساخته میشود.۲- آدم خیالی ک...
الف
معین
آخورچرب
(~. چَ) (ص مر.) کسی که در رفاه و نعمت باشد، بسیاری مال.
الف
معین
آدم آهنی
(~. هَ) (اِ.)۱- موجودی تخیلی با ظاهری شبیه انسان و ساخته شده از فلز و ...
الف
معین
آخورسنگین
(~. سَ) (اِمر.)۱- آخوری که در آن کاه و علف نباشد.۲- سنگاب، آبشخور ساخت...
الف
معین
آدم
(دَ) (اِ.)۱ - نخستین انسان.۲- (عا.) نوکر. ؛ ~ خود را شناختن از توان...
الف
معین
آخورخشک
(~. خُ) (ص مر.) کم روزی، بی بضاعت.
الف
معین
آدرنگ
(دَ رَ) (اِ.)۱- رنج، اندوه.۲- آفت، مصیبت.
الف
معین
آدرمه
(رَ مِ) (اِ.) نک آدرم.
«
‹
28
29
30
31
32
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها