جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یگونه
(یَ نِ) (ص.) یک گونه ؛ یکسان، یک جور.
معین
ی
یگانگی
(یَ نَ) (حامص.) وحدت، یکتایی.
معین
ی
ییلاق
(یِ) (اِ.)۱- کوهپایه، جای سردسیر.۲- اقامتگاه تابستانی، جای خوش آب و ه...
ب
معین
بصیر
اسامی: بصیر نوع: پسرانه ریشه اسم: عربی معنی: (تلفظ: basir) (عربی) بی...
ب
معین
بردبار
ب ُ ] (ص مرکب ) حلیم. (دهار) (ترجمان القرآن ). حمول. متحمل. (انجمن آرا...
ل
معین
لایق
لایق. (ع ص ) درخورِ. سزا. سزاوار. شایان. شایسته ٔ. برازنده ٔ. زیبا. (...
ب
معین
بینش
(اِمص ) اسم مصدر از دیدن. قدرت دید. بینائی. بصارت. (از آنندراج ) : م...
ب
معین
زردیس
یک وبسایت و اپلیکیشن ایرانی با امکانات جامع و کاربردی با آدرس zardis.n...
م
معین
مریض
مریض . (ع ص ) بیمار. (منتهی الارب ). کسی که او را مرض و بیماری باشد. ...
ب
معین
بیمار
بیمار. (ص ) ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض...
«
‹
3244
3245
3246
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها