جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آب چشی
(بْ. چِ یا چَ)(حامص. اِمر.) غذایی که نخستین بار در حدود شش ماهگی به ک...
الف
معین
آباء علوی
(~ عُ یُ) (اِمر.)پدران آسمانی، کنایه از: هفت سیاره یا هفت آسمان.
الف
معین
آباء سبعه
(ء ِ سَ عَ) (اِمر.) هفت پدران، کنایه از: هفت سیاره.
الف
معین
آباء
(اِ.) جِ اَب.۱ - پدران، اجداد.۲- کشیشان.
الف
معین
آب گشاده
(بِ گُ دِ) (اِمر.) شراب زبون و کم کیف، بادة کم اثر.
الف
معین
آب گرم کن
(گَ کُ) (اِ.) دستگاه گرم کنندة آب که با نفت و گاز و برق یا گرمای خورشی...
الف
معین
آب گرم
(بِ گَ) (اِمر.)۱- آب معدنی گرم که از زمین میجوشد.۲- جایی که در آن آب ...
الف
معین
آبانگان
(اِمر.) جشنی که ایرانیان در روز دهم از ماه آبان برپا میکردند.
الف
معین
آب گرفتن
(گِ رِ تَ)۱- (مص م.) عصاره گرفتن، استخراج شیرة میوه.۲- (مص ل.) به آبرو...
الف
معین
آبان
(اِ.)۱- ایزد نگهبان آب.۲- هشتمین ماه از سال خورشیدی.۳- روز دهم هر ماه...
«
‹
9
10
11
12
13
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها