جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ز
معین
زیاد
(ص. ق.) بسیار، فراوان.
ز
معین
زکاب
(زَ) (اِمر.) مرکب سیاه که با آن چیز نویسند.
ز
معین
زیتونی
(~.) (ص نسب.) سبز مایل به زرد.
ز
معین
زی
(حراض.) سوی، طرف.
ز
معین
زک
(زَ) (اِ.) سخنی که از روی خشم در زیر لب گویند.
ز
معین
زیت
(زَ یا زِ) (اِ.) روغن زیتون.
ز
معین
زگیل
(زِ) (اِ.) برجستگی کوچک روی پوست.
ز
معین
زپرتی
(زِ پِ) (ص.) (عا.) سست، ناتوان، بی دوام.
ز
معین
زیبیدن
(زِ دَ) (مص ل.) سزاوار بودن، برازنده بودن.
ز
معین
زگوند
(زِ گُ) (اِ.) علامتی به شکل «» که در بالا و سمت راست حروف مشخص کنندة ...
«
‹
50
51
52
53
54
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها