جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سنگک
(سَ گَ) (اِ.)۱ - نانی که بر روی سنگ -های خردوداغ در داخل تنور میپزن...
س
معین
سهل انگار
(سَ اِ) (ص فا.) آن که همه چیز را آسان انگارد.
س
معین
سه طلاق گفتن
(~. طَ. گُ تَ) (اِمر.) زن را سه بار طلاق دادن که رجوع به او جز با محل...
س
معین
سنگچین
(~.) (حامص.) محصور کردن محلی با سنگهای درشت و خرد.
س
معین
سهستن
(سَ هِ تَ) (مص ل.)۱- نمایان شدن، ظاهرشدن.۲- نگریستن.۳- ترسیدن، رمیدن....
س
معین
سه شاخ
(س) (اِمر.) موالید ثلاثه: جماد، نبات و حیوان.
س
معین
سنگواره
(سَ رَ یا رِ) (اِمر.) فسیل، بقایای موجودات زندة گذشتههای دور که به صو...
س
معین
سهره
(س رَ یا رِ) (اِ.) سیره، پرندهای است کوچک و خوش آواز شبیه بلبل با پر...
س
معین
سه روح
(س) (اِمر.) موالید ثلاثه: جماد، نبات و حیوان.
س
معین
سهر
(سَ هَ) ۱- (مص ل.) بیدار ماندن شب.۲- (اِمص.) بیداری.
«
‹
111
112
113
114
115
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها