جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سوزنده
(زَ دِ یا دَ) (ص فا.)۱- آن که یا آن چه سوزد.۲- گرم.۳- سوزاننده.
س
معین
سورتمه
(مِ) (اِ.) وسیلة نقلیة کوچکی که در مناطق سردسیر با سگ یا گوزن یا اسب،...
س
معین
سوزنبان
(~.) (ص مر.)مسئول ریل راه آهن.
س
معین
سورت
(سَ یا سُ رَ) (اِمص.)۱- تندی، تیزی.۲- شدت.۳- هیبت.
س
معین
سوزمانی
(زْ) (اِمر.) زن کولی.
س
معین
سوزش
(زِ) (اِمص.) سوختن، التهاب.
س
معین
سوسک
(اِ.) حشرهای است از راستة قاب - بالان که بدنی کشیده و قهوهای دارد و...
س
معین
سوفار
(اِ.) ظرف گِلی، کاسه، کوزه.
س
معین
سوف
(اِ.) نوعی ماهی است.
س
معین
سوغه
(سَ غَ یا سُ غِ) (اِ.) مرسومی که سابقاً سپاهیان از علوفه و ماهیانة خود...
«
‹
121
122
123
124
125
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها