جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سیخگاه یافتن
(تَ) (مص ل.) به نقطة ضعف کسی پی بردن.
س
معین
سیاهک
(هَ) (اِمصغ.)۱- سیاه کوچک.۲- قارچی است انگلی که نوعی از آن از تیرة او...
س
معین
سیرک
(اِ.) نوعی نمایش که معمولاً در یک چادر بسیار بزرگ اجراء شود و در آن ب...
س
معین
سیخ پر
(پَ) (ص مر.) بچة پرنده که هنوز پرش خوب برنیامده و مانند خاری به نظر آی...
س
معین
سیاهه
(هِ یا هَ)(اِ.)۱- صورتحساب، نوشتهای که در آن موارد دخل و خرج را بنویس...
س
معین
سیروس
(اِ.)۱- ابری به شکل رشتههای ظریف سفید یا تکهها یا نوارهای باریک عمد...
س
معین
سیخ زدن
(زَ دَ) (مص م.)۱- (عا.) کنایه از: اصرار کردن.۲- تحریک کردن.
س
معین
سیاه گوش
(اِمر.) جانوری است گوشت خوار شبیه شغال با پوستی قهوهای و گوشهای منگو...
س
معین
سیره
(رِ) (اِ.) نک سُهره.
س
معین
سیخ
(اِ.)۱- هر چیز مستقیم و نوک تیز.۲- آلتی فلزی که قطعات گوشت را بدان کش...
«
‹
147
148
149
150
151
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها