جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سیلابکند
(~. کَ) (اِ.) کندهها و شکافهایی که به سبب سیلاب در روی زمین پدید آی...
س
معین
سیماب شدن
(شُ دَ) (مص ل.) کنایه از:۱- بی قرار شدن.۲- گریختن.
س
معین
سیلاب
(~.) (اِمر.) نک سیل.
س
معین
سیماب دل
(دِ) (ص مر.)۱- ترسو.۲- قحبه.
س
معین
سیل
(سَ یا س) (اِ.) آب بسیار که بر اثر بارانهای شدید یا ذوب برفها بوجود...
س
معین
سیماب
(اِمر.) جیوه.
س
معین
سیفون
(اِ.) لولة خمیدهای به شکل زانو که برای خالی کردن مایعات و جلوگیری از...
س
معین
سیما
(اِ)۱- چهره، قیافه.۲- علامت، هیئت.
س
معین
سیفور
(سَ یا س) (اِ.) بافتة ابریشمی لطیف.
س
معین
سیم کشیدن
(کَ یا کِ دَ) (مص ل.)۱- نصب سیم و تجهیزات وابسته برای ایجاد یک مدار یا...
«
‹
149
150
151
152
153
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها