جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سردفتر
(سَ. دَ تَ) (اِمر.) مدیر و مسئول دفترخانة اسناد رسمی.
س
معین
سرزمین
(~. زَ) (اِمر.) مرز و بوم.
س
معین
سردسیر
(سَ) (اِمر.) ییلاق، جای سرد.
س
معین
سرعت
(سُ عَ) ۱- (مص ل.) تند رفتن.۲- (اِمص.) تندی.
س
معین
سرشاخ شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.) گلاویز شدن، درگیر شدن.
س
معین
سرطان
(~.) (اِ) نام عمومی تمامی تومورهای بدخیم.
س
معین
سرشاخ
(~.) (اِمر.)۱- نوک شاخة درخت.۲- شاخة باریک و نازک.۳- نوک شاخ حیوان.۴- ...
س
معین
سرصفحه
(~. صَ حِ یا حَ) (اِمر.) آن چه بر بالای صفحه و جدا از متن صفحه نوشته ...
س
معین
سرسیلندر
(~. لَ) (اِمر.) سرپوشی که در انتهای فوقانی سیلندرها قرار میدهند.
س
معین
سرشیر
(~.) (اِمر.) چربی ای که روی شیر که نخست گرم و سپس سرد شده باشد بندد، ...
«
‹
62
63
64
65
66
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها