جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سرکشیدن
(سَ. کَ یا کِ دَ) (مص ل.)۱- نافرمانی کردن.۲- رسیدگی کردن.۳- نوشیدن.
س
معین
سرگزیت
(~. گَ) (اِمر.) جزیه، باج.
س
معین
سرکشی
(~.) (حامص.)۱- نافرمانی.۲- بازرسی، رسیدگی.
س
معین
سرگروه
(~. گُ) (اِمر.) سردسته، رییس قوم.
س
معین
سرکش
(سَ. کَ یا کِ) (ص فا.) عاصی، یاغی.
س
معین
سرگره
(~. گِ رِ) (اِمر.) گره یا دانهای که بر سر تسبیح ببندند.
س
معین
سرکرده
(~. کَ دِ) (اِمر.) رییس، سردسته.
س
معین
سرگرمی
(~. گَ) (اِ.) آن چه موجب مشغولیت و تفریح باشد.
س
معین
سرکردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) (عا.)۱- مدارا کردن، با کسی ساختن.۲- شروع کر دن.
س
معین
سرگرم
(~. گَ) (ص مر.) مشغول.
«
‹
72
73
74
75
76
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها