جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سلامت
(سَ مَ) ۱- (مص ل.) بی - عیب شدن.۲- رهایی یافتن.۳- (اِمص.) امنیت.۴- تن...
س
معین
سقم
(سُ قْ) ۱- (مص ل.) بیمار بودن.۲- نادرست بودن.۳- (اِ مص.) بیماری، مرض.
س
معین
سلام
(سَ) (مص ل.)۱- درود گفتن.۲- بی گزند شدن.۳- گردن نهادن. ؛ ~ علیک درو...
س
معین
سقلمه
(سُ قُ مَ یا مِ) (اِ.) = سقرمه: ضربتی که با مشت به پهلوی کسی زنند.
س
معین
سلاله
(سُ لَ یا لِ) (اِ.) نسل، فرزند، نطفه.
س
معین
سقلاطون
(س یا سَ) (اِ.) نوعی پارچة ابریشمی به رنگ سرخ یا کبود.
س
معین
سلاف
(سُ لّ) (اِ.)۱- می، باده.۲- آن چه چکد از انگور پیش از فشاردن.
س
معین
سقلاب
(سَ) (اِ.) = سگ لاب، . سگ لاو: سگ آبی.
س
معین
سلاسل
(سَ س) (اِ.) جِ سلسله ؛ زنجیرها.
س
معین
سقطه
(سَ طَ) (اِ.)۱- خطا، لغزش.۲- واقعة شدید.
«
‹
90
91
92
93
94
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها