جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عبا
(عَ) (اِ.) جامة گشاد و بلند و جلو باز با آستینهای کوتاه.
ع
معین
عتابی
(~.) (ص نسب.) نوعی پارچة موجدار و رنگارنگ شبیه اطلس که در عتابیه بغدا...
ع
معین
عبرات
(عَ بَ) (اِ.) جِ عبرة ؛ اشکها، سرشکها.
ع
معین
عایله مند
(~. مَ) (اِمر.) دارای زن و فرزند، دارای افراد زیر سرپرستی.
ع
معین
عتاب
(عِ) (مص م.)۱- خشم گرفتن.۲- سرزنش کردن.
ع
معین
عبر
(~.) (مص م.) تعبیر کردن خواب و مآل کار.
ع
معین
عایله
(یِ لِ) (اِ.) زن و فرزند، خانواده.
ع
معین
عبیر
(عَ) (اِ.) مادهای خوشبو مرکب از مشک و کافور.
ع
معین
عبده
(عَ بَ دِ) (ص.) جِ عابد؛ پرستندگان.
ع
معین
عایل
(یِ) (ص.) نیازمند، تهی - دست.
«
‹
10
11
12
13
14
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها