جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عتیب
(عَ) نک عتاب.
ع
معین
عدالتخانه
(~. نِ) (اِمر.) عدلیه، دادگستری.
ع
معین
عجز
(عَ جُ) (اِ.)۱ - دنبالة چیزی.۲- سرین.۳- آخرین کلمة مصراع دوم هر بیت ش...
ع
معین
عته
(عَ تَ) (اِمص.)بی خردی، سبک سری.
ع
معین
عدالت
(عَ لَ) ۱- (مص ل.) عادل بودن، انصاف داشتن.۲- (اِمص.) دادگری.
ع
معین
عجر
(عُ جَ) (اِ.)۱- عیب.۲- حزن، اندوه.
ع
معین
عداد
(عِ) (اِ.) شمار، شماره.
ع
معین
عجبا
(~.) (صت.) کلمه ایست که تعجب و شگفتی را رساند: شگفتا.
ع
معین
عدات
(عُ) (ص. اِ.) جِ عادی ؛ دشمنان.
ع
معین
عجب داشتن
(~. تَ) (مص ل.) تعجب کردن، متعجب شدن.
«
‹
15
16
17
18
19
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها