جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عربده جویی
(~.) (حامص.)۱- داد و فریاد و جار و جنجال راه انداختن.۲- بدخویی، بدم...
ع
معین
عرف
(عُ رْ) ۱- (اِ.) خوی، عادت.۲- آن چه که در بین مردم پسندیده و متداول اس...
ع
معین
عربده
(عَ بَ دِ) (اِمص.)۱- تند - خویی، بدخلقی.۲- داد و فریاد، نعره.
ع
معین
عرعر
(~.) (اِصت.) بانگ خر، صدای الاغ.
ع
معین
عرب
(عَ رَ) (اِ.) تازی، از نژاد عرب. ؛به ~ُ عجمی بند نبودن کنایه از: هی...
ع
معین
عرضی
(عَ رَ) (ص نسب.) منسوب به عَرَض.
ع
معین
عرایض
(عَ یِ) (اِ.) جِ عریضه.
ع
معین
عرضگاه
(عَ رَ یا رْ) (اِمر.) محل سان دیدن و گرد آمدن لشکر.
ع
معین
عرایس
(عَ یِ) (اِ.) جِ عروس.
ع
معین
عرضه
(عَ ض) ۱- (مص م.) به نمایش گذاشتن.۲- (اِمص.) نمایش، ارائه.
«
‹
21
22
23
24
25
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها