جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عقال
(عِ) (اِ.)۱- ریسمانی که با آن زانوی شتر را میبندند.۲- رشتهای که مرد...
ع
معین
عقیق
(عَ) (اِ.) نوعی سنگ قیمتی به رنگهای گوناگون که نوع بهتر آن سرخ رنگ ا...
ع
معین
عقربه
(عَ رَ بِ) (اِ.) هریک از میله -های باریک فلزی که روی صفحة ساعت نصب ...
ع
معین
عقاقیر
(عَ) (اِ.) جِ عقار؛ داروها، گیاهان دارویی.
ع
معین
عقیده
(عَ دَ یا دِ) (اِ.) نک عقیدت.
ع
معین
عقرب
(عَ قْ رَ) (اِ.)۱- کژدم ؛ جِ عقارب.۲- نام صورتی فلکی در نیم کرة جنوبی...
ع
معین
عقارب
(عَ رِ) (اِ.) جِ عقرب.۱- عقربها.۲- شداید.۳- سخن چینیها.
ع
معین
عقیدت
(عَ دَ) (اِ.) باور، فکر، آن چه که انسان به آن باور دارد.
ع
معین
عقده گشایی
(~.) (حامص.)۱- مشکل گشایی.۲ - ارضاء امیال سرکوب شده.
ع
معین
عقار
(عَ قّ) (اِ.)۱- درخت.۲- گیاهی که برای مداوا به کار رود.۳- مادة دارویی...
«
‹
40
41
42
43
44
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها