جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عمارت
(عِ رَ) ۱- (مص م.) بنا کردن، آباد کردن.۲- (اِمص.) آبادانی، تعمیر.۳- (ا...
ع
معین
عمق
(عُ مْ) (اِمص.) ژرفا، گودی. ج. اعماق.
ع
معین
عمارات
(عِ) (اِ.) جِ عمارت.
ع
معین
عمری
(عُ) (اِ.) آن چه که شخصی برای دیگری قرار میدهد در مدت طول عمر خود ی...
ع
معین
عمار
(عَ مّ) (ص.)۱- مرد با ایمان.۲- بردبار، باوقار.
ع
معین
عمره
(عُ مْ رِ) (اِ.) از اقسام حج که اعمال آن کمتر از حج تمتع میباشد.
ع
معین
عماد
(عِ) (اِ.)۱- تکیه گاه.۲- بنای بلند.
ع
معین
عمران
(عُ مْ) ۱- (مص م.) آباد کردن.۲- (اِمص.) آبادانی، آبادی.
ع
معین
عماء
(عَ) (اِ.)۱- ابر مرتفع.۲- ابر باران - ریز.۳- (تص.) مرتبت احدیت (تعار...
ع
معین
عمو
(عَ) (اِ.) = عم: برادر پدر.
«
‹
49
50
51
52
53
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها