جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عاهت
(هِ) (اِ.)۱ - آفت، بلا.۲- آن چه که چیزی را تباه و فاسد کند.
ع
معین
عالی جناب
(جِ) (اِمر.)۱- آستانة بلند، آستان رفیع.۲- عنوانی که هنگام خطاب افراد ...
ع
معین
عاق کردن
(قّ. کَ دَ) (مص م.) نفرین کردن پدر و مادر فرزند خود را.
ع
معین
عانیه
(یِ) (ص.)۱- مؤنث عانی ؛ زن بندی و گرفتار.۲- زن (بدان جهت که چون شوی ب...
ع
معین
عالی
(ص.)۱- بلند، رفیع.۲- شریف، بزرگوار.
ع
معین
عاق
(قّ) (اِفا.)۱- ناخوش دارنده.۲- آزاردهندة پدر و مادر.
ع
معین
عانی
(ص.) اسیر، بندی.
ع
معین
عالمین
(لَ) (اِ.)جِ عالم ؛ جهانها، گیتیها.
ع
معین
عافیت
(یَ) ۱- (اِمص.) سلامت، تندرستی.۲- رستگاری.۳- پارسایی.۴- مجازاً محافظه...
ع
معین
عانه
(نَ یا نِ) (اِ.)۱- موی زهار.۲- پشت زهار، دنبه.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها