جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نه حواس
(نُ. حَ) (اِمر.) پنج حواس ظاهر و چهار حواس باطن (به استثنای حس مشترک....
معین
ن
نهیب
(نَ یا نِ) (اِ.)۱- ترس، بیم.۲- هیبت، عظمت.۳- آواز مهیب، تشر.
معین
ن
نهضت
(نِ ضَ) (اِمص.) جنبش، قیام.
معین
ن
نهامین
(نَ) (اِ.) آهنگر، حداد.
معین
ن
نه
(نَ) (حر.) حرف نفی. مق بلی.
معین
ن
نهی
(نَ) (مص م.) بازداشتن، ممانعت.
معین
ن
نهشل
(نَ شَ) (اِ.)۱- شقاقل.۲- گرگ.۳- پیر، پیری که به رعشه و لرزه افتاده باش...
معین
ن
نهالی
(نِ) (اِ.) تُشک، بستر.
معین
ن
ننگین
(~.) (ص نسب.) شرم آور.
معین
ن
نهوض
(نُ) (مص ل.)۱- برخاستن.۲- حرکت کردن، کوچ کردن.
«
‹
101
102
103
104
105
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها