جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نکات
(نِ) (اِ) جِ نکته.
معین
ن
نپخته
(نَ پُ تِ) (ص مف.)۱- پخته نشده.۲- کال، نارس.۳- کنایه از: بی تجربه و ن...
معین
ن
نوچه
(نُ چِ) (اِمصغ.)۱- جوان، کم سن.۲- پهلوان کم سن و تازه کار.
معین
ن
نگندن
(نَ یا نِ گَ دَ) (مص م.)۱- آجیده کردن جامه، بخیه کردن سوزنی.۲- دفن کرد...
معین
ن
نگاری
(ن) (اِ.) وسیلهای که با آن شیرة تریاک را میکشند.
معین
ن
نکراء
(نُ) (اِمص.)۱ - زیرکی.۲- سختی، شدت.
معین
ن
نگریستن
(نِ گَ تَ) (مص م.) دیدن، نگاه کردن.
معین
ن
نگارگر
(ن گَ) (ص فا.) نقاش، صورتگر.
معین
ن
نکر
(نُ کَ) ۱- (مص ل.) زیرک گردیدن.۲- دشوار گشتن.۳- (ص.) در فارسی، مشخص، م...
معین
ن
نگرش
(نِ گَ رِ) (اِمص.) نگریستن، بینش، نظر.
«
‹
121
122
123
124
125
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها