جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناتوان
(تَ) (ص.)۱- عاجز، ضعیف.۲- مریض.۳- فقیر.۴- آن که مردی ندارد.
معین
ن
نابالغ
(لِ) (ص.)۱- آن که به سن بلوغ نرسیده.۲- آن که قوة تشخیص و تمیز ندارد، ...
معین
ن
ناخ
(اِ.) ناف، سوراخی که در وسط شکم باشد.
معین
ن
ناتو
(~.) (اِ.) علامت اختصاری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی پیمانی نظامی که...
معین
ن
ناباب
(ص.) نامناسب، ناجور.
معین
ن
ناحیه
(یَ یا یِ) (اِ.)۱- جهت، کرانه، جانب.۲- مملکت، کشور. ج. نواحی.
معین
ن
ناتنی
(تَ)(ص نسب.)فرزندان یا خویشاوندانی که از یک پدر و مادر نباشند.
معین
ن
ناب
(اِ.) دندان نیش. ج. انیاب.
معین
ن
ناحق
(حَ) ۱- (اِ.) دروغ، کذب. ؛به ~ برخلاف حق و عدالت.۲- بیداد. ۳- (ص.) با...
معین
ن
ناتمام
(تَ) (ص.) پایان نیافته.
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها