جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناباب
(ص.) نامناسب، ناجور.
معین
ن
ناحیه
(یَ یا یِ) (اِ.)۱- جهت، کرانه، جانب.۲- مملکت، کشور. ج. نواحی.
معین
ن
ناتنی
(تَ)(ص نسب.)فرزندان یا خویشاوندانی که از یک پدر و مادر نباشند.
معین
ن
ناب
(اِ.) دندان نیش. ج. انیاب.
معین
ن
ناحق
(حَ) ۱- (اِ.) دروغ، کذب. ؛به ~ برخلاف حق و عدالت.۲- بیداد. ۳- (ص.) با...
معین
ن
ناتمام
(تَ) (ص.) پایان نیافته.
معین
ن
نااهل
(اَ) (ص.)۱- آن که قابلیت و استعداد ندارد.۲- فرزندی که برخلاف آداب و ع...
معین
ن
ناحفاظی
(حِ ظِ) (اِمص.) بی شرمی، به ناموس دیگران با چشم بد نگاه کردن.
معین
ن
ناتام
(ص.) ناتمام.
معین
ن
ناامید
(اُ) (ص.)۱- آن که امید ندارد.۲- درمانده، بیچاره.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها