جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آب انداختن
(اَ تَ)(مص ل.) ۱- نطفه ریختن در رحم. ۲- ادرار کردن.
الف
معین
آب انبار
(اَ)(اِمر.)۱- جایی سرپوشیده برای ذخیره کردن آب در زیرزمین.۲- آبدان، آب...
الف
معین
آب اماله
(بِ اِ لِ) (اِ.) هر داروی مایعی که ا ز طریق تنقیه به بیمار منتقل کنند...
الف
معین
آب آوردن
(وَ دَ) (مص ل.) نوعی بیماری چشم که بر اثر پیری یا بیماری آب از چشم روا...
الف
معین
آب
(اِ.)۱- یازدهمین ماه از سال سریانی برابر با «مرداد ماه».۲- نام ماه یا...
الف
معین
آئورت
(ئُ) (اِ.) سرخرگ بزرگی که به بطن چپ قلب متصل است و خون تصفیه شده را ب...
الف
معین
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حر...
الف
معین
آب حیوان
(~ ِ حَ یا حِ)(اِمر.) نک آب حیات.
الف
معین
آب بازی
(حامص.)۱ - شناگری.۲- غواصی.
الف
معین
آب حوضی
(حُ) (ص نسب.) کسی که آب حوضها را کشیده و آنها را تمیز میکرد.
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها