جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بیمارغنج
(غَ) (ص مر.)۱- علیل، رنجور، همیشه بیمار.۲- کسی که بیماری او از روی ناز...
ب
معین
بیوتات
(بُ) (اِ.) خانهها، اتاقها.
ب
معین
بیمارستان
(رِ) (اِمر.) جایی که بیماران را در آنجا بستری و معالجه کنند، مریض خانه...
ب
معین
بیوت
(بُ) (اِ.) جِ بیت ؛ خانهها، اتاقها. ج. بیوتات.
ب
معین
بیم
(اِ.) ترس، خوف.
ب
معین
بیواز
(اِ.) شب پره، خفاش.
ب
معین
بیلیون
(اِ.) عددی معادل هزارمیلیون.
ب
معین
بیژه
(ژِ) (ص.)۱- خالص، بی غش.۲- خاص، ویژه.
ب
معین
بیچاره
(رِ) (ص.)۱- شخصی که دچار وضع بدی شدهاست.۲- شخص ناتوان و درمانده، بی ن...
ب
معین
بیوگرافی
(اِ.) کتابی که در آن زندگی نامه شخصیتی شرح داده شده باشد، سرگذشت، شرح...
«
‹
173
174
175
176
177
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها