جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تیقظ
(تَ یَ قُّ) (مص ل.) بیدار شدن از خواب، هوشیار گردیدن.
ت
معین
تیفویید
(اِ.) نک حصبه.
ت
معین
تیفوس
(اِ.) نوعی بیماری عفونی که با تب همراه است. میکروب آن از طریق نیش زدن...
ت
معین
تیمارستان
(رِ) (اِمر.) جای نگهداری و مداوای دیوانگان.
ت
معین
تیف
(اِ.) خار، خس.
ت
معین
ثارالله
(رَ لْ لا) (اِمر.) کین خواه خداوند، کسی که از دشمنان خدا انتقام گیرد...
ت
معین
تیپ
(اِ.)۱- نمونة شاخص از یک دسته، نوع، جنس و صنف.۲- واحدی در نظام کمتر ا...
ت
معین
ثار
۱- (مص ل.) کینه کشیدن.۲- (اِ.) خون.۳- کینه.
ت
معین
تیوپ
(اِ.) = تیوب: تویی لاستیک چرخ اتومبیل. ؛~لس نوعی تایر بدون تیوپ که ...
ت
معین
ثاد
(اِ.) نَم.
«
‹
226
227
228
229
230
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها