جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تألف
(تَ أَ لُّ) (مص ل.) دوست شدن، الفت یافتن، دمساز شدن.
ت
معین
تأنیث
(تَ) (مص م.)۱- علامت مؤنث به کلمه عربی ملحق کردن.۲- مؤنث خواندن.۳- م...
ت
معین
تأصل
(تَ أَ صُّ) (مص ل.) با اصل گردیدن، ثابت و راسخ شدن.
ت
معین
تأنی
(تَ أَ نِّ) (مص ل.)۱- درنگ کردن.۲- سستی کردن، تأخیر کردن.
ت
معین
تأسیس
(تَ) ۱- (مص م.) بنیاد نهادن.۲- (اِمص.) بنیانگذاری.
ت
معین
تأنق
(تَ أَ نُّ) (مص ل.)۱- دقت زیاد در کاری.۲- از روی حکمت کاری را انجام د...
ت
معین
تأسی
(تَ أَ سّ) (مص ل.) پیروی کردن، اقتدا کردن.
ت
معین
تأنس
(تَ أَ نُّ) (مص ل.) انس گرفتن، خوی گرفتن.
ت
معین
تأسف
(تَ أَ سُُ) (مص ل.) دریغ خوردن، اندوه خوردن.
ت
معین
تأمینات
(تَ) (اِ.) جِ تأمین. شعبهای در ادارة شهربانی در گذشته، که امروزه به ...
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها