جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تأذن
(تَ أَ ذُّ) (مص م.) آگاهانیدن، آگاه کردن.
ت
معین
تأمیر
(تَ) (مص م.) به امارت گماردن، امیر کردن.
ت
معین
تأدیه
(تَ یِ) ۱- (مص م.) گزاردن، پرداختن.۲- (اِمص.) پرداخت.
ت
معین
تأیید
(تَ) ۱- (مص م.) نیرو دادن، کمک کردن، توفیق دادن.۲- (اِمص.) توفیق.۳- در...
ت
معین
تأمل کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) درنگ کردن.
ت
معین
تأدیب
(تَ) (مص م.)۱- تربیت کردن.۲- تنبیه کردن.
ت
معین
تأکید
(تَ) (مص م.)۱- استوار کردن.۲- عهد یا کلام خود را محکم کردن.
ت
معین
تأمل
(تَ أَ مُّ) (مص ل.) نیک نگریستن، اندیشه کردن.
ت
معین
تأدب
(تَ أَدُّ) (مص ل.)۱- فرهنگ آموختن.۲- باادب شدن.
ت
معین
تأکد
(تَ أَ کُّ) (مص ل.) استوار شدن، محکم شدن.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها