جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ث
معین
ثنا
(ثَ) (اِ.)۱- آفرین، تحسین.۲- مدح، ستایش.۳- سپاس، شکر.۴- دعا.
ث
معین
ثور
(ثُ) (اِ.)۱- گاو نر.۲- نام یکی از صورتهای فلکی و دومین برج از بروج د...
ث
معین
ثمین
(ثَ) (ص.) گران بها، گران قیمت.
ث
معین
ثوب
(ثُ) (اِ.) جامه، لباس.
ث
معین
ثمن بخس
(ثَ مَ نِ بَ) (اِ.) کم بها، بی - ارزش.
ث
معین
ثیل
(اِ.) گیاهی است از تیرة گندمیان، پنجه مرغ.
ث
معین
ثیبوبت
(ثَ بَ) (مص ل.) حالتی که پس از ثیبه شدن برای زن پیدا میشود.
ث
معین
ثیبه
(ثَ یِّ بِ) (ص.) مؤنث ثیب، زن شوی دیده و از شوهر جدا مانده. خواه به ط...
ث
معین
ثیب
(ثَ یِّ) (ص.)۱- زن بیوه.۲- مردِ زن دیده، که اکنون بی زن است. مق پسر،...
«
‹
9
10
11
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها