جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
خ
معین
خان
(اِ.)۱- خانه، سرا.۲- لانة زنبور.۳- شیارهای داخل لولة اسلحه.
خ
معین
خانه داری
(~.) (حامص.)۱- هنر ادارة خانه یا مجموعة آگاهیهای مربوط به آن مانند: آ...
خ
معین
خاموش
(ص.) ساکت، آرام.
خ
معین
خانه دار
(~.) (ص مر.) کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم ...
خ
معین
خامه زن
(~. زَ) (ص فا.) نقاش، صورتگر.
خ
معین
خانه خراب
(~. خَ) (ص مر.)۱- تهیدست، بدبخت.۲- نوعی نفرین دال بر آرزوی بدبختی کسی....
خ
معین
خامه
(مِ) (اِ.)۱- ابریشم خام.۲- سرشیر.۳- قلم.۴- توده، تل ریگ.
خ
معین
خانه خدا
(~ خُ) (اِمر.) صاحبخانه.
خ
معین
خامل
(مِ) (ص.)۱- گمنام.۲- بی قدر، فرومایه.
خ
معین
خاوران
(وَ) (اِ.)۱- مغرب.۲- مشرق.
«
‹
10
11
12
13
14
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها