جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
خ
معین
خانه
(نِ) (اِ.)۱- اتاق.۲- سرای، دار. ؛~ بخت رفتن کنایه از: شوهر کردن.
خ
معین
خامدست
(دَ) (ص مر.) ناشی، ناوارد در کار.
خ
معین
خانیچه
(چِ یا چَ) (اِمصغ.)۱ - چشمة کوچک.۲- حوض کوچک.
خ
معین
خانمی
(نُ) (ص.) ویژگی زنی که دارای شخصیت و بزرگواری و بزرگ منشی باشد.
خ
معین
خامد
(مِ) (اِفا. ص.)۱- خاموش، ساکت، آرمیده.۲- بی حرکت، بی جنبش.
خ
معین
خانی
(اِ.)۱- چشمه.۲- حوض.
خ
معین
خانمان سوز
(~.) (ص فا.) امری که سبب از بین رفتن خانمان شود، خانمان برانداز.
خ
معین
خام طمع
(طَ مَ) (ص مر.) کسی که آرزوهای بیهوده در سر میپروراند.
خ
معین
خانگی
(نِ یا نَ) (ص نسب.)۱- منسوب و مربوط به خانه.۲- آن چه در خانه تهیه کنند...
خ
معین
خانمان
(نْ یا نُ) (اِمر.) نک خان و مان.
«
‹
11
12
13
14
15
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها