جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
خ
معین
خداپرست
(~. پَ رَ) (ص فا.) آن که خدا را پرستش کند.
خ
معین
خجلان
(خَ) (ص.) شرمگین، شرمسار.
خ
معین
خداوکیلی
(خُ. وَ) (ق مر.) به راستی، درحقیقت.
خ
معین
خجل
(خَ جَ) (اِمص.) شرمساری، شرمندگی.
خ
معین
خداوندی
(~.) (حامص.)۱- مالکیت، صاحب بودن.۲- پادشاهی.۳- الوهیت.
خ
معین
خجستگی
(خُ جَ تَ یا تِ) (حامص.) فرخندگی، مبارکی.
خ
معین
خداوندگار
(~.) (اِمر.)۱- مالک، صاحب.
خ
معین
خجسته
(~.) (اِ.) گل همیشه بهار.
خ
معین
خداوند
(خُ وَ) (اِمر.)۱- صاحب، مالک.۲- پادشاه۳- آفریدگار.
خ
معین
خجالت زده
(~. زَ دِ) (ص مف.) شرمسار، خجل.
«
‹
21
22
23
24
25
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها