جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
خ
معین
خشنودی
(~.) (حامص.)۱- خرسندی.۲- شادمانی.
خ
معین
خشکامار
(خُ) (اِمر.) پی جویی، تفحّص.
خ
معین
خشنود
(~.) (ص.)۱ - راضی.۲- شادمان.
خ
معین
خشکار
(خُ) (اِمر.) = خشگار:۱- آردی که سبوس نگرفته باشند.۲- نانی که از آرد مذ...
خ
معین
خشنو
(خُ) (ص.) خشنود.
خ
معین
خشک مغز
(~. مَ)۱- تندخو.۲- احمق، خل.
خ
معین
خشنسار
(خَ شَ) (اِمر.) نوعی مرغابی بزرگ که سری سفید دارد و تنش تیره گون است ...
خ
معین
خشک سر
(خُ سَ)(ص مر.)۱ - تندخو، سودایی.۲- بیهوده گو.۳- بی عقل، خشک مغز.۴- سبک...
خ
معین
خشن
(~.) گیاهی است از انواع بوریا که از آن جامه بافند و درویشان پوشند.
خ
معین
خشک ریش
(~.) (اِمر.)۱- زخم و جراحت.۲- حیله و نفاق.
«
‹
45
46
47
48
49
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها