جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
د
معین
دابه
(بَّ) (اِ.)۱- هر حیوانی که روی زمین راه رود.۲- چارپا. ج. دواب.
د
معین
دادبرده
(بُ دِ) (ص مف.) کسی که حکم به نفع او داده شده باشد. مق داد باخته.
د
معین
دابر
(بِ) (ص فا.)۱- تابع، پیرو.۲- دنباله، گذشته.۳- آخرِ هر چیز.
د
معین
دادباخته
(تِ یا تَ) (ص مف.) کسی که حکم به نفع او نباشد، محکوم علیه، مق داد برد...
د
معین
دابه الساعه
(بَّ تُ سُ عَ) (اِمر.) نک دابة الارض.
د
معین
داداش
(اِ.) برادر.
د
معین
دابه الارض
(بَّ تُ لْ اَ) (اِمر.)۱- موریانه.۲- جانوری عظیم الجثه که در آخرالزمان...
د
معین
دادار
(اِ.) (عا.) نک دودور.
د
معین
دائم الصوم
(ئِ مُ صَّ) (ص مر.) آن که پیوسته روزه دارد.
د
معین
دادائیسم
(اِ.)مکتبی است زاییدة اضطراب و هرج و مرج حاصل از خرابی و آدم کشی و ب...
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها