جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذابح
(بِ) (اِفا.) سربرنده، ذبح کننده.
ذ
معین
ذا
(اِ.) صاحب، خداوند، مالک.
ذ
معین
ذئب
(ذِ) (اِ.)۱- گرگ.۲- از صورتهای فلکیِ جنوبی. ج. ذئاب، ذؤبان.
ذ
معین
ذؤابه
(ذُ بِ یا بَ) (اِ.)۱- پیشانی.۲- محل روییدن موی بر پیشانی.۳- شریف و اع...
ذ
معین
ذ
(حر.) یازدهمین حرف از الفبای فارسی، برابر با عدد ۷۰۰ در حساب ابجد.
ذ
معین
ذابه
(بِ) (اِفا.) سربرنده، ذبح کننده.
ذ
معین
ذابل
(بِ) (اِفا. ص.)۱- پژمرده، پلاسیده.۲- لاغر، نزار.۳- خشک شده از عطش.
ذ
معین
ذات
۱- (پش.) پیشوندی است به معنای صاحب، دارنده. مؤنثِ «ذو».۲- (اِ.) حقیقت ...
ذ
معین
ذایب
(یِ) (اِفا.) ذوب شونده، گدازان.
ذ
معین
ذخایر
(ذَ یِ) (اِ.) جِ ذخیره ؛ اندوختهها.
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها