جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
راه انجام
(اَ) (اِمر.)۱ - اسباب سفر.۲- مرکب - سواری.۳- پیک، قاصد.
ر
معین
رامشی
(مِ) (ص نسب.) نوازنده، خواننده.
ر
معین
راضی
(ص.) خشنود، قانع.
ر
معین
راه
(اِ.) = رای. راج. راجه: پادشاه هندوستان.
ر
معین
رامشگر
(مِ گَ) (ص.) خواننده و نوازنده.
ر
معین
راضع
(ض) (اِفا.)۱- شیرخوار.۲- بخیل، خسیس.
ر
معین
رانین
(نَ یا نِ) (اِ.)۱- شلوار.۲- نوعی زره، که هنگام جنگ رانها را با آن می...
ر
معین
رامش
(مِ) ۱- (اِمص.) آرامش، آسودگی.۲- (اِ.) طرب، شادی.
ر
معین
راصد
(ص) (اِفا.)۱- مراقب، چشم دارنده.۲- چشم به راه.۳- منجم، اخترشمار. ج. ر...
ر
معین
رانگا
(اِ.) = رامکا: سینی فلزی مستطیل که حروف چیده شدة دستی را در آن گذارند...
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها