جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
ریمن
(مَ) (ص.) حیله گر.
ر
معین
ریشو
(ص مر.) مردی که ریش دارد.
ر
معین
ریسی
(اِمر.) نوعی انگور.
ر
معین
ریمل
(مِ) (اِ.) نام تجاری مادهای که با آن مژهها را آرایش میکنند.
ر
معین
ریشه یابی
(~.) (حامص.) پیدا کردن منشأ و علت اصلی امری.
ر
معین
ریسک
(اِ.) خطر، احتمال خطر.
ر
معین
ریمازه
(زِ) (اِ.) جامه.
ر
معین
ریشه کن کردن
(~. کَ. کَ دَ) (مص م.) از بین بردن، نابود کردن.
ر
معین
ریم آهنگ
(~. هَ) (اِمر.) آن چه که با آن چرک چیزی را پاک کنند.
ر
معین
ریشه
(ش) (اِ.)۱- عضو اصلی گیاه که زیر زمین قرار دارد و آب و مواد لازم را ب...
«
‹
98
99
100
101
102
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها