جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
راشد
(ش ِ) (اِفا.)۱- به راه راست رونده.۲- راه راست یافته.
ر
معین
رازی
(ص نسب.) منسوب به ری، اهل ری.
ر
معین
رادیوتراپی
(~. تِ) (اِمر.) درمان بیماری با استفاده از پرتوهای نافذ مانند پرتوهای...
ر
معین
راش
(اِ.)۱- تودة غلة پاک شده.۲- انبار غله.۳- نام درختی جنگلی که چوب بسیار ...
ر
معین
رازک
(زَ) (اِ.) گیاهی است از تیرة گزنهها از دستة شاهدانهها. نباتی است دو ...
ر
معین
رادیواکتیو
(~. اَ) (اِمر.) جسمی که دارای تشعشعات اتمی (آلفا، بتا، گاما) باشد، پر...
ر
معین
راسو
(اِ.) موش خرما؛ حیوانی است پستاندار و گوشت خوار با پوزة باریک و موهای ...
ر
معین
رازقیه
(زِ یِ) (اِ.)۱- جامه کتانی سفید.۲- باده، می، شراب.
ر
معین
راسخ
(سِ) (ص.) استوار، پایدار، ج. راسخون، راسخین.
ر
معین
رازقی
(~.) (اِ. ص.)۱- نام گلی است سفید و کوچک و پرپر و خوشبو که از آن عطر هم...
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها