جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
راسخ
(سِ) (ص.) استوار، پایدار، ج. راسخون، راسخین.
ر
معین
رازقی
(~.) (اِ. ص.)۱- نام گلی است سفید و کوچک و پرپر و خوشبو که از آن عطر هم...
ر
معین
راستین
(ص نسب.) حقیقی، واقعی.
ر
معین
رازق
(زِ) (اِفا.) روزی دهنده، روزی - رسان.
ر
معین
راستی
(حامص.)۱- صداقت.۲- حقیقت، درستی.
ر
معین
رازبان
(ص مر.)۱- رازدار.۲- در گذشته به کسی که عرایض حاجتمندان را به عرض شاه و...
ر
معین
راسته
(تِ) ۱- (ص.) راست، مقابل چپ.۲- عادل.۳- (اِ.) صِنف، رده.۴- محله، ناحیه...
ر
معین
راز
(اِ.) = رز: رنگ، لون.
ر
معین
راستاحسینی
(حُ س) (ص مر.)۱- (عا.) راست و درست، ساده و بی ریا.۲- (اِمر.) مقامی ا...
ر
معین
رادیکالیسم
(ص مر.)۱- بنیادگرایی.۲- تندروی.
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها